روز دوشنبه‌ در میان پائیزماه، از آن‌جا که میان هفته بود و هوا هم صاف و خنک بود، روز مناسبی برای بازدید از سایت اولین پروژه‌ی معماری مقیاس متوسط استودیوی ما به حساب می‌آمد. با هماهنگی نماینده‌ی کارفرمای پروژه که جوانی متخصص و خوش‌مشرب بود به بازدید از سایت مسجد آل رسول واقع در محله شهران تهران رفتیم.

برای هر کس که تهران را با دروازه‌هایش بشناسد، گسترش این روزهای تهران چندان هضم نمی‌شود. برای رسیدن به محله شهران در شمال غربی تهران لازم بود دقایق زیادی را در مسیر اتوبان طویل شرقی-غربی تهران طی کنیم تا به سایت مورد نظر برسیم. سایت در شمال تقاطع اتوبان‌های شهید همت و شهید باکری و تقریبا مشرف به تقاطع واقع است.

محدوده‌ی سایت، مستطیلی با کشیدگی شرقی غربی و اندک انحرافی ساعت‌گرد به ابعاد 22 در 42 متر است که با تملک از سوی شهرداری تهران از عرصه‌ی فضای سبز حاشیه اتوبان و حریم محلی به ساخت مسجدی در ابعاد محلی اختصاص یافته است.

سایت مسجد (منبع؛ google Map)

سایت مسجد

سایت مسجد

افق جنوب تهران در تراز پایین تر از چشم ما قرار داشت

بدین ترتیب با سایتی روبه‌رو هستیم که از یک منظر در مقیاس محلی و چالش‌های محلی قرار دارد و از سوی دیگر با قرارگرفتن در نقطه‌ای حساس و تقاطع دو اتوبان مهم شهری، جلوه‌ای شهری دارد. در عین حال به واسطه‌ی قرارگرفتن محله و سایت مسجد بر روی تپه‌ و تراز ارتفاعی بالاتر نسبت به محدوده‌ی اطراف افق جنوب شهر تهران در ترازی پایین تر از چشم ناظر واقع بر سایت قرار می‌گیرد.
بخش شرقی سایت با محور خیابان اصلی محله تقارن پیدا می‌کند و به این صورت دیدی پرسپکتیو برای ناظری که درون محل در حال تردد است به بخش شرفی بنای مسجد وجود خواهد داشت.

خیابان اصلی محله؛ دید به سایت

خیابان اصلی محله؛ دید از سایت

پانوراماهایی از مجموعه سایت و ارتباط آن با محله

کارفرمای این پروژه ابهری‌های مقیم مرکز و هیئت امنای مسجد آل رسول هستند. اما استودیو پنج‌اوهفت جمله هماهنگی‌های خود را با نماینده‌ی کارفرما انجام خواهد داد.

امیر شرفی، مهندس جوان و متخصص خوش‌مشربی که خیلی زود با بچه‌های استودیو رفیق شدند. 

امیر شرفی؛ نماینده کارفرما

بچه‌های استودیو و نماینده کارفرما؛ صادق لطفی‌ِزاده پشت دوربین است!

---------

ماننده همیشه دوربین ما نمی‌توانست آرام بگیرد و به کار بازدید از سایت بسنده کند. صادق لطفی‌زاده که پشت دوربین قرار داشت ناگهان جذب یک دستگاه جرثقیل ماشینی شد و مشغول عکاسی دیتیل از آن شد. این طور بود که کمی بعد با صاحب ماشین دم‌خور شد و تا همراهی با او و سر زدن به تعمیرگاهی در همان حوالی و هم‌صحبتی با کاسب‌های محلی‌ هم پیش رفت. 

جرثقیل کذا که منحرف‌مان کرد

صاحب جرثقیل پیرمردی خوش مشرب بود

و بعد صادق به تعمیرگاه محل رفت

کلی کاسب‌های محل با صادق دم‌خور شده بودند

نام پروژه
کارفرما
مکان پروژه
سال پروژه
برنامه‌ریزی
وضعیت
زیربنای ساخت
مساحت زمین
معمار مسئول
تیم طراحی معماری
طراحی سازه
تاسیسات الکتریکی
تاسیسات مکانیکی
پیمان‌کار
نمونه‌سازی
طراحی منظر
تصویرسازی
عکاس
لینک